وحید شیخ احمدصفاری(نویسنده)

وحید  شیخ احند صفاری


زاویه دید در داستان فقط اول شخص می باشد

 داستان و داستان­پردازی یکی از شاهکارهای ادبی است که دارای ویژگی­ها و مباحثی نظری می­باشد و کسی نمی­تواند به صرف آن­که نثر زیبا و یا توانایی ذاتی و طرح خوبی دارد، دست به قلم شود و با این اندیشه و ایده­ ی نابخردانه که نوشتارش خوانندگان خاص خود را خواهد داشت و یا در آینده چنین و چنان خواهد شد، داستان­­سرایی نماید. داستان مانند دیگر رشته­ های ادبی­ هنری رو به یپشرفت و تغییر و تحول است و در این مهم اصلاً و ابداً ابهامی نیست. ولی این تغییر نباید دست­مایه بی­ربط و هرزنویسی شود که باید حتماً منشعب از الگوها و متدهای باشد تا ضمن اشاره به این اصول بتوانیم بیان کنیم که آیا توانسته­ ایم نوگرایی کنیم و یا خیر!.

یکی از اشکالات عمده در داستاننویسی که متأسفانه جزء آموزه ­ها شده است، مبحث معنایی و مفهومی "زاویه دید" است. "زاویه دید" را شامل؛ اول شخص و سوم شخص می­دانند و سپس بنا به شیوه­ های نوشتاری و ضرورت بازنگری دوم شخص را هم اضافه و اکنون به صورت فراگیرتر شامل؛ اول شخص، دوم شخص، سوم شخص و ترکیبی از آن­ها، مورد اشاره و تعریف است.

 باید گفت، راوی در داستان فقط اول شخص است و این ضمایر هستند که به صورت دوم و سوم شخص بیان و از دید اول شخص مورد اشاره قرار می گیرند. ضمایر من (اول شخصی که حضورم بی واسطه مسعجل و عینیت است)، تو(دوم شخص از دید و اشاره من در خطاب به تو و حضورش با واسطه­ی اشاره من مسعجل است) و او(سوم شخص از دید من در خطاب به اویی که حضورش بازهم با واسطه و اشاره­ی من مسعجل است).
 مثال؛

1)      مدت­ها بود به او فکر می­کردم. نمی­توانستم به همین راحتی فراموشش کنم!

2)      مدت­ها بود به او فکر می­کردی. نمی­توانستی به همین راحتی فراموشش کنی!

3)      مدت­ها بود به او فکر می­کرد. نمی­توانست به همین راحتی فراموشش کند!

شماره 1 اول شخص است.

 شماره 2 راوی  من (اول شخص) هستم که در مورد ضمیر دوم شخص به روایت پرداخته ­ام.

شماره 3 راوی  من (اول شخص) هستم که در مورد ضمیر سوم شخص به روایت پرداخته ام.

برای بیان مفهومی جامع­ تر، نخست چند نکته را تعریف می­کنیم.

داستان: بازآفرینش و یا واگویی رویدادهای تخیلی و یا حوادث واقعی است به نحوی که در جهان خود واقعی نمایانده شود.

راوی: کسی یا چیزی که از زبان او داستان برای شنونده یا خواننده تعریف می­شود.

روایت: شیوه­ای که برای شنونده یا خواننده داستان تعریف می­شود.

راوی دارای ویژگی­ های است که بر شیوه­ی روایت و میزان تأثیر او بر روند داستان و برداشت خواننده یا شنونده از داستان تأثیرگذار است.

گفتیم که کلاً در داستان، راوی همیشه اول شخص –من- است و دیگر روایت­ های راوی، منشعب از بازگشت ضمایر به راوی  اول شخص است.

گونه­ های روایتی راوی داستان شامل؛

 1) راوی روایت اول شخص که همیشه در داستان حضور دارد(درون داستانی است).

2) راوی روایت دو شخص که می­تواند در داستان حضور داشته باشد و یا برون داستانی باشد.

3) راوی روایت سوم شخص که می­تواند در داستان حضور داشته باشد و یا برون داستانی باشد.

ویژگی ­های روای عبارتند؛

1)      زاویه­ ی دید که شامل؛

الف) زاویه­ ی دید من: راوی قهرمان داستان و موضوع اصلی روایت است و ما با دیده­ ها و دانش او نسبت به داستان از رویدادها و شخصیت­های داستان آگاه می­شویم.

ب) زاویه­ ی دید او: راوی قهرمان داستان و موضوع اصلی روایت نیست و صرفاً داستان کس دیگری را روایت می­کند.

 2)ساختاره زاویه­ ی دید که شیوه روایت هر زاویه دید راوی است و شامل؛

الف) منِ قهرمان: راوی قهرمان داستان است و همه­ ی ضمیرها و افعالی که به قهرمان ارجاع می­شود، به صورت اول شخص به کار می­رود.

ب) منِ تو: راوی با زاویه دید "من"، داستان را با ساختاره­ ی "دوم شخص" روایت می­کند. گاهی تو، خطاب راوی به خودش هم هست. مثلاً نامه نگاری به خود، در آینه با خود صحبت کردن و......

پ) منِ او: راوی با زاویه دید "من"، داستان را با ساختاره­ ی "سوم شخص" روایت می­کند.

ت) دانای محدود: راوی با زاویه دید "او" و با ساختاره­ ی "منِ قهرمان"، داستان را روایت می­کند. در این روایت، راوی دید و اطلاعات بیشتر از قهرمان داستان دارد. راوی خودش را در قالب قهرمان داستان جا می­زند و به روایت می­نشیند.

ج) دانای نامحدود: راوی با زاویه دید "او" و با ساختاره­ ی "منِ تو"، داستان را روایت می­کند. در این روایت، راوی مانند عالمی سرشار از آگاهی در درون یا بیرون داستان حضور داشته و از جانب کسی(مثلاً راوی یا نویسنده) غیر از قهرمان، با قهرمان صحبت می کند و اطلاعاتی را به او می­دهد که از آن بی­ اطلاع بوده است.

د) ناظر: راوی با زاویه دید "او" داستان را با ساختاره­ ی "منِ او"، روایت می­کند. در این روایت، راوی همانند ناظری شاهد رویدادها و حتی درونیات شخصیت­ ها می باشد و آن­ها را برای خواننده یا شنونده بیان می­کند.

 3) تفسیر و برداشت شامل دانش راوی از ذهنیات و تفکرات شخصیت­ های داستان و نقش تفسیری او برای خواننده یا شنونده در مواجهه با رویدادها و بیان آنهاست که شامل؛

الف) راوی مفّسر: هرگاه راوی با زاویه دید راوی ناظر به توضیح و شرح و بیان بپردازد و رویداها را تحلیل نماید و یا در مورد آن­ها به قضاوت بنشیند و آن را بیان نماید، راوی مفسّر نام می­گیرد.

ب) راوی بیننده: هرگاه راوی مانند یک ناظر شاهد رویدادها و اعمال و افعال شخصیت­های داستان باشد و آن­ها را همان گونه که می­ بیند بیان کند، بدون آن­که از درونیات آنها مطلع باشد و یا در مورد انها به تحلیل و قضاوت بنشیند، راوی بیننده می­نامند.

> مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید

 

این خبر را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا